ورود / عضویت

نام کاربری (ایمیل)

رمز عبور

ثبت نام

خبر نامه الکترونیکی

نظر سنجی

کدام مطلب سایت برایتان مفید تر است؟
بازار کار
وبلاگ ها
اخبار
کنفرانس ها
مشاهده نظرات

تجارب برتر

داخلی خارجی

مطالب مربوط به این قسمت به نمایش در می آید مطالب مربوط به این قسمت به نمایش در می آید مطالب مربوط به این قسمت به نمایش در می آید مطالب مربوط به این قسمت به نمایش در می آید

پیوند ها

آمار بازدید

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 48
بازدید کل : 213865

آموزش >> ۷ راه برای رسیدن به هوش هیجانی(EQ) رهبری شرکت

تاریخ ورود : 1393/10/06

یک پارادوکس به این صورت وجود دارد که افرادی که نفوذ راهبردی بیشتری بر یک سازمان دارند- رهبران ارشدسازمانی  - اغلب مهارت های مدیریتی که می تواند بیشترین تاثیر بر عملکرد داشته باشد را ارتقا نمی دهند. هوش هیجانی (EQ) را در نظر بگیرید که نشان دهنده فروش افزایش یافته، استخدام بهتر، رهبری شرکت  با تاثیرگذاری بیشتر و خدمات بالاتر به مشتری است. رهبران ارشدسازمانی  اغلب بخاطر ارشدیت خود بازخورد صریحی از احساسات و رفتار خود بدست نمی آورند.

خوشبختانه این مهارت ها قابل تمرین کردن و توسعه دادن هستند و آخرین تحقیقات بر عملکرد مغز نشان داده است که تمرکز بر تنها مقدار کمی از رفتارهای هوش هیجانی می تواند تاثیر چشمگیری برعملکردهای سراسری داشته باشد. در اینجا 7 راه برای رسیدن به هوش هیجانیرهبری شرکت  تهیه شده است.

1. کنترل رفتار با شناختن احساسات

هرکسی محرک های عاطفی ای دارد- چیزهایی که سبب از دست دادن کنترل رفتاری می شوند- اما آدم های زیادی نمی دانند چه می کنند. کسانی که یاد بگیرند این محرک ها را بشناسند و بفهمند، برای جلوگیری از رفتارهایشان آماده تر هستند. شناختن موقعیت ها و احساساتی که منجر به از دست دادن کنترل می شوند بسیار با ارزش است. شناخت احساسات برای یادگرفتن چگونگی مدیریت رفتار تعیین کننده است. به طورساده، نوشتن یک توضیح کوتاه از یک موقعیت احساسی یا یک بازجویی ذهنی به شناخت محرک شخص کمک خواهد کرد.

2. موقعیت های مشترکی که محرک های عاطفی را از بین می برند بصورت ذهنی تکرار کنید

وقتی مردم بصورت ذهنی نمایشنامه ها را تکرار می کنند، این کار مدارهای عصبی ای را فعال می کند که وقتی نمایشنامه واقعا اتفاق می افتد آن عصب ها فعال می شوند. بجای پاسخ دادن به شیوه ای که قبلا شخص انجام می داد، فرد،اقدام به شیوه سازنده تر را تصور می کند.توسعه و ایجاد یک "فیلم" ذهنی و تصور واضح رفتارهای متفاوت به آماده کردن افراد برای این موقعیت ها کمک خواهد کرد.

3. با حل یک مساله مغز خود را مجبور به فعالیت کنید

مردم می توانند ذهن خود را فریب دهند. انحراف، خود بصورت فعال یک راه موثر برای حفظ خود کنترلی است. وقتی شخصی شروع به حس خشم یا ناکامی می کند، جابجایی تمرکز از شخص یا موقعیت فرد به مساله ای ذهنی می تواند کمک کننده باشد. برای مثال، جوابی برای 19 ضربدر 14 بیابید. این کار ذهن را مجبور می کند بجای موقعیت استرس زا به ریاضی متمرکز شود. شمردن تا 10 اثربخش نیست زیرا بسیار آسان است و بنابراین ذهن را درگیر نمی کند. علاوه براین، مهم نیست که سوال را درست حل کنید. نکته اینجاست که بخشی از مغز که مربوط به حل مساله است درگیر می شود و به این سبب، در مرکز عواطف مغز، از طغیان آدرنالین و هرمون هایی که باعث عکس العمل های احساسی می شوند جلوگیری می شود.

4. با فرار سالم در کار مغز دخالت کنید

 اگر پیدا کردن مساله ای ذهنی بسیار دشوار است، شکل دیگری از حواس پرتی، تغییر تمرکز بر خاطره ای لذت بخش است. آهنگی را که در ذهن دارید بخوانید یا به محل یا فعالیت مورد علاقه خود فکر کنید. مشابه حل مساله، این کار ذهن را درگیر کرده و در ادامه مغز را از گرفتن کنترل و عکس العمل احساسی قوی باز می دارد. به این مورد به عنوان یک شکل سالم فرار ذهنی فکر کنید.

5. هنگام ایمیل کردن، دکمه "ارسال" دوست شما نیست

از یک دوست یا همکار قابل اعتماد بخواهید قبل از ارسال، ایمیل های سوال برانگیز را مرور کند. تحقیقات نشان می دهد تقریبا نیمی از ایمیل های دریافتی را گیرنده به بدی تفسیر می کند. اگر چیزی عصبی را تحریک کند، ممکن است توهین آمیز یا بی ادبانه تفسیر شود. به پیام و گیرنده توجه کنید. آن ها چه کسانی هستند؟ شکل رفتاری آن ها چگونه است؟ احتمالا آن ها چه برداشتی از ایمیل خواهند داشت؟ اوقات عصبانیت و نا امیدی وقت های ضعیفی برای فرستادن ایمیل هستند. عادتی را توسعه دهید که همیشه قبل از ایمیل زدن هنگام احساساتی بودن، 30 دقیقه دست نگه دارید. 

6.  از محیط پر تنش دور شوید

هنگامی که در یک موقعیت یا گفت و گوی عاطفی داغ، بگویید: قبل از پاسخ دادن به زمانی برای فکر کردن نیاز دارم. یا پاسخ مناسب دیگری که به شما اجازه دهد آن موقعیت را ترک کنید. با همه چیز به سرعت و با عجله برخورد نکنید، به ویژه اگر موقعیت حساس باشد.اجازه دهید به اندازه کافی زمان بگذرد تا همه آرام شوند. وقتی که احساس کنترل بیشتری کردید پاسخ دهید. آرام شدن و آمادگی قشر جلوی پیشانی برای از سرگیری کنترل، زمان نیاز دارد. ترک موقعیت یک فرار و انزوا نیست، بلکه عملی سالم و مولد است که باعث نتیجه بهتر می شود.

7. در موقعیت های تحمیل شده عاطفی، تصمیمی آگاهانه برای صحبتی واضح و مودبانه بگیرید

اینیکراهبردموثربرایجلوگیریازمیلبهطغیانکردنوازدستدادنکنترلاست. به این که چه زبانی استفاده می کنید فکر کنید و مطمئن شوید  این زبان سرشار از احترام و انتقال آرام باشد. مانند تمام عادت ها، تمرین پیشرفته و تکرار تمرینات، کمک کننده خواهد بود.

مدیران برای موثر بودن نیازی به سرکوب احساسات و هیجانات خود ندارند. اما آن ها به شناخت احساساتشان و تمرین رفتارهای مناسب نیاز دارند. نتیجه همه این ها،رهبری شرکت  با هوش هیجانی بهترخواهد بود.

کیسی مالکوئین (Casey Mulqueen)، مدیر پژوهش وتوسعه محصولگروه TRACOM، شرکت آموزش وارزیابی هوشمندی اجتماعی است. او در آدرس زیر در دسترس می باشد.

editor@CLOmedia.com.